آشوب «کریستیانو رونالدو» در ایران زیر ذره‌بین

در نظام‌های اجتماعی که جامعه مدنی قدرتمندی دارند (مثل فعال بودن سندیکاها، انجمن‌های کارگری، احزاب، رسانه‌های مستقل) مردم نیز سعی می‌کنند با فعالیت‌های اجتماعی، سرنوشت خود را تغییر دهند. در چنین جامعه‌ای فرصت چندانی برای رشد کردن موضوعات زرد وجود ندارد. مردم در این شرایط وقت و انرژی خود را صرف فعالیت‌هایی می‌کنند که به بالندگی جامعه منتهی می‌شود.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، حضور کریستیانو رونالدو، ستاره پرتغالی تیم النصر در ایران که برای بازی با تیم پرسپولیس وارد کشور شده بود، از همان لحظه نخست با استقبال شدید هواداران همراه شد. استقبالی که از فرودگاه امام خمینی تا درب‌های ورودی هتل اسپیناس (محل اقامت تیم النصر) ادامه داشت.

کریس رونالدو پس از این بازی با انتشار پستی در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی اینستاگرام نوشت: «خیلی عالی بود که امروز به پیروزی رسیدیم. تشکر بسیار ویژه از هواداران و همه مردم ایران که این دیدار را برای ما خاص کردند. استقبالی بسیار گرم و باور نکردنی بود.» با این وجود هجوم جمعیت هواداران برای ملاقات با او صحنه‌هایی را خلق کرد که واکنش‌های متعددی را به همراه داشت.

علی اصغر امیری، مدیر هتل محل اقامت رونالدو، از تخریب بخش‌هایی از این هتل در پی ازدحام جمعیت هواداران این بازیکن فوتبال خبر داد و گفت: «ازدحام جمعیت باعث شده فضای سبز، درب‌ها و بخش‌هایی از ورودی هتل آسیب ببیند. البته تمهیدات جدی برای امنیت و اقامت تیم النصر درنظر گرفته شد.»، صحنه‌های بالارفتن هواداران رونالدو از تپه‌ها و محوطه‌های مرتفع اطراف هتل، در کنار سیل جمعیتی که مسیر ورود اتوبوس‌های کاروان النصر به پارکینگ هتل را بسته بودند، از دیگر صحنه‌هایی بود که توجه بسیاری را در شبکه‌های اجتماعی به خود اختصاص داد.

اکنون و با وجود این که رونالدو و یارانش با پیروزی ۲ بر صفر، ایران را ترک کرده و به عربستان برگشته اند، پرسش‌هایی بی پاسخ باقی مانده است، از جمله این که چطور می‌توان علت هجوم بی سابقه هواداران برای دیدار با رونالدو را درک کرد و آیا این نوع رفتار را می‌توان در زمره مشکلات اجتماعی طبقه بندی کرد؟ عباس سلیمی نمین، فعال سیاسی اصولگرا و محمدعلی الستی، جامعه شناس ارتباطات و استاد دانشگاه در گفتگو با فرارو به این پرسش‌ها پاسخ داده اند:

وضعیت فعلی حاصل بت‌سازی در نظام سرمایه‌داری است

عباس سلیمی نمین گفت: «در ارتباط با ورزش و به ویژه فوتبال، سالهاست که انحرافات اساسی از معنای واقعی ورزش رخ داده است. امروز در تشکیلاتی که ورزش را اداره می‌کنند، کمتر شاهد استانداردهای اخلاقی هستیم و عمدتا سوء استفاده از این حوزه جزو لاینفک شده است. ما در ارتباط با مسائل فوتبال داخلی نیز شاهد فردگرایی و آفت بی اخلاقی هستیم. شاید این پرسش مطرح باشد که چرا مسئولان از پس حل معضلات فرهنگی و اجرایی فوتبال بر نمی‌آیند، پاسخ این است که اکنون فوتبال تبدیل به یک ابزار سیاسی شده و به هیچ وجه یک مقوله اجتماعی ساده نیست. این در حالی است که فوتبال اساسا یک رشته اجتماعی و مرتبط با عموم مردم است.»

وی افزود: «فوتبال حتی در زمینه تنزل جایگاه انسان‌ها (با خرید و فروش فوتبالیست‌ها و برده داری مدرن) نقش دارد. درواقع فوتبال تبدیل به فضایی شده برای جا به جا شدن پول‌های کلان. رونالدوی پرتغالی توسط سعودی‌ها خریداری می‌شود. چون عربستان پول بیشتری پرداخت می‌کند مالک رونالدو می‌شود. این درواقع نخستین گام انحرافی در فرهنگ فوتبال است. عربستان ابتدا به اتکای پول نفت رونالدو را خریداری کرده و سپس به واسطه حضور ستارگان نامدار فوتبال تفاخر جهانی انجام می‌دهد. پرسش من این است، تنزل فرهنگ جامعه و تنزل مقام و منزلت یک انسان (فوتبالیست) چه تاثیر و دستاوردی برای نظام‌های سیاسی مسلط بر جهان دارد؟ ابتدا روی یک انسان قیمت می‌گذارند و بعد آن انسان را تبدیل به الگو می‌کنند. طبیعیست که بسیاری از نظام‌های سیاسی و سرمایه داری که بر اساس نژاد پرستی بنیاد شده بر اساس همین طرز فکر شکل گرفته است.»

این فعال سیاسی اصولگرا گفت: «در رابطه با اتفاقاتی که در روزهای اخیر به واسطه حضور رونالدو در کشور شاهد بودیم، می‌توان دلایل مختلفی برشمرد. یکی از این دلایل، به رقابت تیم‌های داخل کشور مرتبط است. این رقابت‌ها گاهی از سطح منافع ملی دور می‌شود. گاهی برخی رقبا، برای شکست تیم مقابل حاضرند از بازیکنان یا تیم‌های خارجی دفاع کنند که بسیار ناشایست است. عادی شدن و شکل گیری چنین رفتاری، در سطوح مهمی مثل تمامیت ارضی می‌تواند بسیار خطرناک باشد. مدتی پیش در سطح فوتبال‌های باشگاهی نیز شاهد انحرافات و آفات اساسی بودیم که گویی به دنبال جدایی طلبی در بخش‌هایی از قلمرو ایران بودند.»

وی افزود: «عامل دیگر، سطحی گرایی است. متاسفانه این روزها نرخ سطحی گرایی در جامعه ایرانی بسیار نگران کننده شده است. در حالی که ورزش در فرهنگ ایران، جایگاه رفیعی داشت و چهره‌های سیاسی/اجتماعی بزرگی را تربیت کرده بود و منزلت انسانی را رشد می‌داد. اکنون میبینیم که شرایط تا چه حد تغییر کرده و حتی به علقه‌های ملی ضربه زده است و مرزهای اخلاق را شکسته است. این سطحی گرایی مدت هاست وجود دارد، اما به آن توجه کافی نمی‌شود. افرادی مثل رونالدو برای جوانان تبدیل به سمبل و الگو می‌شوند، در حالی که ویژگی‌های شخصیتی بارزی ندارند به جز این که خوب فوتبال بازی می‌کنند. الگو شدن چنین افرادی چه در ایران و چه در هر کجای دیگر جهان یعنی تنزل دادن سطح فهم و درک جامعه بشری. این حالت نیز به نوبه خود بسیار خطرناک می‌شود.»

سلیمی نمین گفت: «سطح جامعه تا حدی تنزل کرده که با افتخار و حسرت می‌گوییم فلان بازیکن با رقم نجومی خریدارای شده است. درواقع نسبت به این موضوع بی حس و حتی آزمند شده ایم. این شرایط با کدام بخش از عزت انسانی همخوانی دارد؟ چرا باید امروز منویات سرمایه داری را به رسمیت بشناسیم؟ اکنون در قالب فوتبال در حال عادی سازی این نوع معیارها در سطح جامعه هستیم. ورزش باید از میان توده‌ها بجوشد و سپس با ورزش قهرمانی پیوند خورده و اعتبار بگیرد. اکنون ورزش تبدیل به ستایشگاه بت‌هایی شده که نظام سرمایه داری خلق کرده است. سطح جامعه و معیارها در دو سمت تنزل یافته است: هم ورزشکار و هم مخاطبان ورزش. مفهوم ورزش فقط به مادیات در سایه بت سازی تبدیل شده است. نکته طنز ماجرا این است که وقتی تبلوری از این بت سازی را در کشور میبنیم ناراحت می‌شویم و به ما بر می‌خورد.»

سلبریتی‌ها به هیاهو محتاجند

محمدعلی الستی گفت: «در نظام‌های اجتماعی دو متغیر اصلی برای تعیین گرایش مردم به سمت سلبریتی‌ها وجود دارد. ما می‌توانیم به هر شخصی اعم از هنرمند یا ورزشکار که شهرت زیادی داشته باشد، عنوان سلبریتی را اعطا کنیم. من به جای سلبریتی می‌گویم «چهره»، اما در این بحث یک نکته مهم هم وجود دارد. همه چهره ها، لزوما شخصیت‌ها یا کاراکترهای برجسته‌ای ندارند. شخصیت‌های برجسته و کاراکترها با چهره‌ها متفاوتند. کاراکترها خود، دارای کردار شایسته‌ای هستند یا عمل قهرمانانه‌ای دارند. برای مثال یک دانشمند، مخترع یا مکتشف که توجه رسانه‌ها را به خود جلب می‌کند. اما چهره‌های مشهور، خود معلول و محصول پوشش‌های رسانه‌ای هستند. یعنی، این رسانه‌ها هستند که توجه مردم را به آنان جلب می‌کنند.»

وی افزود: «رونالدو چیست به جز این که خوب فوتبال بازی می‌کند؟ این آدم، محرک جنجال است. افرادی که به کاراکترها علاقه دارند، پیرو، مرید و شاگرد هستند و افرادی که به چهره‌های مشهور علاقه دارند، هوادار محسوب می‌شوند. شخصیت‌های برجسته الگوهای تولید مادی و معنوی هستند، اما چهره‌های مشهور، بت‌هایی هستند که مصرف مادی یا معنوی دارند. در نهایت می‌توان گفت شخصیت‌های برجسته می‌توانند به دور از هیاهو و در کمال احترام مشهور و انگیزه بخش دیگران نیز باشند، اما چهره‌های مشهور، برای حفظ شهرت و احترام محتاج هیاهو هستند. جلوه‌های ظاهری و فردیت چهره‌های مشهور نیز در اقبال عمومی آنان موثر است.»

این عضو هیئت علمی دانشگاه گفت: «بر اساس فرضیه و نظری که در ذهن دارم، دو مولفه وجود دارد که تعیین می‌کند در نظام اجتماعی، ملت به سمت سلبریتی‌ها تمایل داشته باشند یا از سلبریتی‌ها دور شوند. مولفه نخست؛ وضعیت اقتصادی است. در نظام‌های اجتماعی که فاصله طبقاتی محصول سرمایه گذاری وجود دارد، سلبریتی‌ها تقویت می‌شوند. چرا که بسیاری از آنان که سلبریتی‌ها را خلق می‌کنند، همان مافیایی هستند که بازخورد مالی بالایی را توسط سلبریتی‌ها کسب می‌کنند. رونالدو، در پشت صحنه باعث جا به جایی هزاران میلیارد دلار است. این دلارها در سایه معاملات باشگاهی، مسابقات باشگاهی و جهانی جا به جا می‌شود؛ بنابراین ثروتمندان و نظام‌های سرمایه داری علاقه مندند سلبریتی وجود داشته باشد تا این گردش مالی ادامه پیدا کند. به شکل موازی با این جریان، افرادی که فقیر و کم بضاعت هستند، به دلیل تمامی نواقص و کمبودهایی که در زندگی شخصی دارند، سلبریتی‌ها را جایگزین همه کمبودهای خود می‌کنند و بنابراین مبینیم در هند، یک شهروند خون خود را می‌فروشد تا بتواند بلیت سینما بخرد و فیلم سلبریتی محبوب خود را تماشا کند. در این شرایط فاصله طبقاتی، تشدید کننده سلبریتی محوری است. طبیعیست که یک گروه اجتماعی فقیر که گاهی حتی هزینه خرید یک تکه نان را ندارد، برای جبران آمال و آرزوهایش، خود را جای یک سلبریتی بگذارد. در حالی که اگر طبقه متوسط ثروتمند بود و رفاه جامعه بالا بود، افراد چنین گرایشاتی را نداشتند یا کمتر داشتند.»

وی افزود: «مورد دیگری که باعث تقویت یا تضعیف سلبریتی می‌شود، وضعیت اجتماعی است. در نظام‌های اجتماعی که جامعه مدنی قدرتمندی دارند (مثل فعال بودن سندیکاها، انجمن‌های کارگری، احزاب، رسانه‌های مستقل) مردم نیز سعی می‌کنند با فعالیت‌های اجتماعی، سرنوشت خود را تغییر دهند. در چنین جامعه‌ای فرصت چندانی برای رشد کردن موضوعات زرد وجود ندارد. مردم در این شرایط وقت و انرژی خود را صرف فعالیت‌هایی می‌کنند که به بالندگی جامعه منتهی می‌شود.»

این جامعه شناس در ادامه گفت: «با در نظر گرفتن این فاکتورها، ۴ دسته از جوامع شکل می‌گیرند: جوامعی که فاصله طبقاتی را در کنار جامعه مدنی قدرتمند دارند، جوامعی که فاصله طبقاتی و بسته بودن فضای مدنی را همزمان دارند، دسته دیگر طبقه متوسط بالا را در کنار جامعه مدنی قدرتمند و رفاه اجتماعی دارند و دسته آخر دسته‌ای که رفاه اجتماعی بالا و فضای مدنی بالا را همزمان دارند. کاملا قابل پیش بینی است در جامعه‌ای مثل جوامع اسکاندیناوی که همزمان جامعه مدنی قدرتمند و NGO را در کنار رفاه اجتماعی دارند، کمتر شاهد رفتارهای افراطی در قبال سلبریتی‌ها هستیم. در جامعه‌ای مثل ایالات متحده، فاصله طبقاتی داریم، اما جامعه مدنی نیز قدرتمند است و در نتیجه میبینیم که سلبریتی‌ها جایگاه میانه‌ای دارند. در جوامعی مثل چین با رفاه متوسط و جامعه مدنی بسته و غیردموکراتیک سلبریتی‌ها جایگاه متوسط دارند، اما در کشور ما با توجه به شرایط موجود، عوامل رشد سلبریتی‌ها به وفور وجود دارد؛ بنابراین رفتاری را که در قبال حرکت ماشین حامل رونالدو دیدیم حاصل همین شرایط است.»

۳۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۷:۴۳
کد خبر: 47263
منبع: فرارو

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha