در ایـــران حسابـــرسی مــالی و مــدیــریت داریم ولی حسابـــرسی سیـــاست ها نداریم/نظام تصمیم‌گیری ما بر اساس سعــی و خطــا اســت/ عملکرد اقتصادی ما دربسیاری از مواقع به شدت تخریبی بوده است!

رئیس اتاق بازرگانی ایران و عراق گفت: متاسفانه ما در دهه های گذشته به دلیل فقدان حسابرسی سیاست ها، خسارت‌های فراوانی خورده ایم. مسیرهای مختلفی که در این باره طی کرده ایم همه ا راه سعی و خطا بوده است. نظام تصمیم‌گیری ما بر اساس سعی و خطا بوده است لذا عملکرد اقتصادی ما در بسیاری مواقع مثبت و بسیاری مواقع به شدت تخریبی بوده است.

گروه اقتصاد کلان پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، سیاست های اشتباه و راه های طی شده غلطی که دراقتصاد ایران بارها و بارها انجام شده نشان می دهد در موضوع مهمی به نام نظام ارزیابی عملکرد مسوولین درجا زده ایم و فقدان این مساله مهم در انتخاب مسوولین وارزیابی سیاست های اقتصادی آنها بارها وبارها ما را درگیر چالش هایی کرده که ده ها بار خسارت آن را پرداخته ایم. یحیی آل اسحاق رئیس اتاق بازرگانی ایران و عراق در گفت وگو با رادار اقتصاد فقدان نظام ارزیابی عملکرد مسوولین و تاثیرات مخرب آن را روی اقتصاد کشور توضیح داده است.

به نظر شما در حل مسائل و مشکلات اقتصادی، نظام ارزیابی عملکرد مسئولین تا چه اندازه حائز اهمیت است؟  در بحث ارزیابی عملکرد مسئولین اقتصادی در چه حد و اندازه ای قرار داریم و وضعیت کنونی را راضی کننده ارزیابی می کنید یا خیر؟

 اینکه نظام انتصابات باید براساس توجه به  شاخص هایی باشد که به اهداف بیان شده یا اهداف تصمیم‌گیری شده نزدیک شوند این یک خواسته درست و معقول است. به این دلیل که اگر انتصاب ها متناسب با اهداف نباشد، الزامات، اهداف توانایی‌ها، رویکردها، جهت گیری هایی که مجریان و مدیران دارند برنامه ریزی شده و متناسب با رشد اقتصادی کشور نباشد قطعا اهداف عملیاتی نخواهد شد. بنابراین انتصاب و ارزیابی مستمر باید در مسیر مورد نظر رساندن ما به رشد اقتصادی باشد. به این معنا که در نظام سیستمی بازخورد یا فیدبک مستمرا در انتصاب مدیران وجود داشته باشد. بازخورد یک نظارت مستمر است. یعنی نمی توان ابتدا و انتهای سال عملکرد مسوولین را مورد بررسی قرار دارد. بازخورد نظام مدیریتی است که در تمام ارکان و جریانات اجرا، دائماً همراه مجریان است، فیدبک و بازخورد عملکردها و سیاست گذاری هاست که به مسوولین نشان می دهد راه طی شده درست یا غلط بوده که از ادامه چنین مسیری یا دست بکشند یا با قوت در همان راه برای رسیدن به رشد اقتصادی حرکت کنند. 

پس اصل نظارت و ارزیابی جزء ضرورت مسائل مدیریتی است، به نظر شما دراین موضوع چه اندازه موفق بوده ایم؟

 این موضوع درست است. اما یک قدم قبل از اینکه به موضوع انتصابات مدیران فکر کنیم، مهمتر از آن بحث رویکردها و نهایتا سیاست‌ها و اهداف است که اگر این موضوع درست انتخاب نشده باشد هر چقدر مدیران قوی باشد، اهداف چون درست انتخاب نشده‌اند مسیر غلط خواهد بود. یعنی اگر قرار باشد ما به سمت جنوب برویم و اهداف و رویکردها ما را به سمت شمال ببرد هر چقدر هم یک مدیر قوی تر روی کار بگذارید نه تنها به هدف نمی رسید بلکه باز هم منحرف می شوید و روز به روز بین شما و هدف ترسیم شده شکاف های بیشتری ایجاد می شود وجهت ‌گیری‌ها عوض می‌شود. بنابراین قبل از اینکه در رابطه با مدیریت و توان اجرایی و انتخاب درست مدیران فکر کنیم باید یک قدم جلوتر برویم و به این موضوع فکر کنیم که آیا سیاست‌ها و رویکردهای طراحی شده از سوی مسوولین ما درست است یا خیر؟ 

 آیا ما نظام ارزیابی، ارزشیابی و انتخاب سیاست‌ها، در کشور ما دارای سیستم مشخصی است؟

متاسفانه موضوع دیگری که در ایران تا کنون جایگاهی نداشته، بحث حسابرسی سیاست‌ها است. ما حسابرسی مالی و  حسابرسی مدیریت داریم ولی حسابرسی سیاست ها در ایران هنوز عملیاتی نشده است. در بسیاری از کشورهای دنیا، همانگونه که مسئولین سازمان حسابرسی مالی، سازمان حسابرسی مدیریتی اند، حسابرسی سیاست ها هم مسوولینی دارد تحت عنوان حسابرسی نسل ها. بنده حدود ۱۰ سال قبل مقاله‌ای تحت عنوان حسابرسی نسل‌ها منتشر کردم. منظور از حسابرسی نسل‌ها، سیاست‌ها است که براین موضوع تاکید می کند که ما سیاستی را انتخاب و اجرا می کنیم. همانگونه که برای وضعیت مالی و اقتصادی حسابرسی مالی وجود دارد با حسابرسی سیاست ها نیز در پایان دوره سیاست های اقتصادی باید بررسی شود که نتیجه و خروجی آن چه بوده است. فی المثل درباره یارانه‌ها، که آیا این سیاستی مثبت یا منفی بود. نقاط  قوت و نقاط ضعف شناسایی می‌ شود و فرصت ها و تهدیدها ارزیابی می شود. حسن حسابرسی سیاست‌ها این است که برای سیاست‌گذاران آتی راهنما و چراغ می‌شود که این سیاست، سیاست غلط یا سیاست درستی بوده است. متاسفانه ما در دهه های گذشته به دلیل فقدان حسابرسی سیاست ها، خسارت‌های فراوانی خورده ایم.  مسیرهای مختلفی که در این باره طی کرده ایم همه از راه سعی و خطا بوده است. نظام تصمیم‌گیری ما بر اساس سعی و خطا بوده است لذا عملکرد اقتصادی ما در بسیاری مواقع مثبت و بسیاری مواقع به شدت تخریبی بوده است. این در حالی است که اگر یک سازمان حسابرسی سیاستها می داشتیم که سیاست‌ها را ارزیابی می کرد  اشتباهات بعدی اتفاق نمی افتاد.مثل مسئله قیمت بنزین یا قیمت انرژی. سیاست اعطای یارانه ها، سیاست توزیع یا سیاست ارز ۴۲۰۰ تومانی، دائما سیاست ها تکرار می شود و دائما از این تکرار آسیب می بینیم. سیاست هایی در رابطه با ارز پاشی، تنظیم بازار ارز و بانک مرکزی، سیاست هایی برای کاهش نرخ ارز با ارز پاشی و مسائلی که موجب می شود رئیس و مدیران بانک مرکزی به دلیل تصمیم گیری های غلط خود دادگاهی شوند. بنابراین درک می کنیم ارزیابی سیاست‌ها جزء ضرورت های امروز نظام جمهوری اسلامی به شمار می رود.

رویکرد سایر کشورها به مساله حسابرسی سیاست ها چیست؟

حسابرسی سیاست ها ابداعی نیست، چرا که کشورهای توسعه یافته شاخص های آن را هم تعریف کرده اند و تعاریف روشنی دارد. عملکرد ها و نحوه انجام نیز مشخص است. دقیقاً مثل حسابرسی مالی است، منتها شاخص‌ها و نحوه ارزیابی آن فرق می‌کند. مطالعات خوبی هم شده می توان از آن استفاده کرد. بنده نیز ده سال پیش تحت همین عنوان حسابرسی نسل ها به مسوولین درباره ضرورت موضوع توضیح دادم و برای برخی از مسوولین وقت هم ارسال کردم که متاسفانه مورد بی مهری قرار گرفت و هنوز که هنوز است اجرا نشده است.

  در بحث حسابرسی سیاست ها مثلا می توان به این موضوع پرداخت که آیا سیاستهای اتخاذ شده در حوزه اقتصادی،  سیاست های مناسبی برای شرایط امروز کشور است یا در اصل این سیاست ها تردید وجود دارد؟ یعنی مرکزی داریم که بر روی اتخاذ سیاست هایی که به نفع کشور باشد فکر کند و برایش تاییدیه صادر کند؟

برای روشن شدن این سوال باید یک مثال روشن در باره پیوستن به سازمان شانگهای بزنم. با تلاش دولت های قبلی و دولت فعلی ما عضو سازمان همکاری شانگهای شدیم. یعنی ایران جزء اعضای اصلی این توافقنامه شد. سازمان همکاری شانگهای نهادی است با ظرفیت ۳ میلیارد نفر جمعیت، سالانه در حوزه تجارت که فقط سالانه ۴۰۰ میلیارد دلار با هم تعاملات اقتصادی و تجاری دارند. در حوزه های امنیتی، اجتماعی و... نیز همکاری قابل توجهی با هم دارند. به هر صورت می توان گفت پیمان شانگهای یک پیمان موثر منطقه‌ای و جهانی است.برای اینکه عضو این سازمان شویم تلاش های بسیاری کردیم که بالاخره محقق شد. یکی از مواردی که در اینجا مطرح است چگونگی تعاملات تجاری است. در تعاملات تجاری که بین اعضای پیمان صورت می گیرد تصمیم‌گیری در این نهاد، به صورت اجماع است. یعنی باید همه موافق یک تصمصم باشند حتی اگر یک عضو نیز مخالف باشد آن تصمیم اجرا نمی شود. برای اینکه ۴۰۰ میلیارد دلار تجارت در بین اعضا شکل بگیرد اعضای اصلی باید با همدیگر مذاکرات و توافقاتی داشته باشند. مثلا در حال حاضر ایران عضو این سازمان شده  و می خواهد  با یکی از اعضا مثلا روسیه، گرجستان،و... تجارت کند. در ابتدای امر باید مشخص کند چه کالایی می خواهد و چه کالایی می گیرد. میزان تعرفه ها مشخص شود تا بتوان به توافقی برای همکاری رسید. اگر ما در این موضوع فقط رویکرد صادراتی داشته باشیم قطعا نمی توانیم در این سازمان حضوری موفق داشته باشیم. وقتی وارد سازمان شانگهای شدیم باید بدانیم که اینجا باید تعامل اقتصادی داشته باشیم، کالایی بدهیم و کالایی بگیریم. یعنی تراز تجاری باید حفظ شود. برای تحقق تجارت دراین سازمان همه مجریان باید گوش به زنگ باشند که یکی از آنها وزارت امور خارجه است که می بایست قدم های بعدی را برای عملیاتی کردن استفاده از عضویت ایران در سازمان شانگهای بردارد. یعنی وزارت خارجه باید مذاکرات را تنظیم کند تا این دو با هم توافق کنند اگر طرف ایرانی بگوید من نمی‌توانم واردات داشته باشم، من فقط صادر کننده هستم، همه زحمات هدر می رود. یا مثلا درباره تحریم ها. در حالی که آمریکا با ما برخورد تحریمی کرده سیاست ما شکستن تحریم های آمریکاست. یکی از راه های شکستن سیاست تحریمی آمریکا تعامل با کشورهای دنیا بخصوص کشورهای منطقه است. یعنی استفاده از ظرفیت های پانزده کشور منطقه. پانزده کشور منطقه ما سالانه با یکدیگر در حدود ۱۲۰۰ میلیارد دلار صادرات و واردات دارند . ما می‌توانیم حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ میلیارد دلار از واردات و صادراتمان را با  این کشورها تعامل کنیم. پس بنابراین ظرفیت موجود است.اگر سیاست‌های جاری و رویکردهای ما خلاف این باشد، یعنی اینگونه باشد که تجارت و واردات و صادرات غیر مولد است ما اساساً تا آنجایی که ممکن است باید تجارت و واردات را منفی کنیم تا آنجایی که می‌توانیم به ۱۵ کشور صادر می‌کنیم در عمل نمی توانیم موفق شویم. نتیجه این می‌شود که از ۳۰۰ میلیارد دلاری که می‌توانیم معامله کنیم حدود ۲۰ میلیارد دلار بیشتر با هم تعامل نداشته باشیم. به این دلیل که رویکردهای تجارت جهانی  با رویکردهای ما در تضاد است. رویکردها تجارت و تعاملات منطقه‌ای می گوید واردات و صادرات و سرمایه گذاری ها یک طرفه نیست. تا زمانی که نتوانیم رضایت همسایه ها را جذب کنیم نمی توانیم به درستی از موقعیت ژئوپلیتیک، توانایی‌های تولیدی، وضعیت منطقه، سابقه های فرهنگی خود استفاده کنیم. به این دلیل که رویکرد ما نسبت به مسائل روابط اقتصادی و منطقه ای مناسب نیست. لذا ارزیابی از جهت سیاست‌ها یا فیدبک و بازخوردی که در رابطه با سیاست‌ها باید داشته باشیم به ما خط می دهد که تا کنون کجای این مسیر را اشتباه رفته ایم، لذا با توجه به فرصتها و تهدیدها باید مسیر دیگری را انتخاب کنیم. پس لازم است محور رویکردهای ما باید تغییر کند.وقتی می توانیم چنین رویکردی داشته باشیم که حسابرسی سیاست های ما جایگاهی داشته باشد که با واقع نگری و آزادی عمل بتواند در این موضوع وارد شود.

۹ آبان ۱۴۰۰ - ۱۲:۲۷
کد خبر: 21448

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha