مصائب دولتی‌زاده‌های خارج نشین

پس از افشای خبر مهاجرت فرزند انسیه خزعلی معاون رئیس جمهور به کانادا، عبدالله گنجی مدیرمسئول مؤسسه همشهری و از مدافعان و حامیان دولت ابراهیم رئیسی در توئیتر نوشت: «کسی که اصرار دارد خانواده‌اش در غرب زندگی کنند(نه تحصیل ۳،۴ساله) باید با قانون، ورودش به حکومت ممنوع شود. چرا؟ دو معنا دارد ۱- ایران برای زندگی در تراز ما نیست و این توهین به ملت و حکومتی است که به او مسئولیت می‌دهند. ۲- اسب ما زین کرده است تقی به توقی خورد، اون ور آبیم. توهینی وصف ناشدنی.»

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، ابراهیم رئیسی در مخیله‌اش نیز نمی‌گنجید که در کمتر از یک هفته، پیامدهای یک دستور تبلیغاتی و عامه‌پسند به سمت کابینه خودش کمانه کند و او را با چالشی جدید، هم در تیم همراهش و هم در افکار عمومی مواجه سازد. رئیس دولت سیزدهم احتمالا وقتی درباره سفر فرزند یکی از مدیران میانی دولت این عبارت از دهانش خارج شد که «اگر فرزند رفت، پدر هم باید برود!» از تناسب کلمات و قاطعیت مستتر در این جمله به وجد نیز آمده بود. هنوز تیم رسانه‌ای دولت از این شعار پوپولیستی استفاده لازم را نبرده بود که خبر حضور فرزند انسیه خزعلی در کانادا کام دولتی‌ها را حسابی تلخ کرد.

انتشار این خبر، موجی جدید علیه رئیسی و تیمش به راه انداخت. طبق معمول هم بازار توجیهات در زمینه سفر فرزند خانم معاون به راه افتاد، توجیهاتی از جنس وصلت دردانه یکی از مقامات با یک خانواده شهیدپرور در آمریکا!. نوه مرحوم خزعلی هم طبق ادعای مادر برای خدمت به کشور و توسعه امور دانش‌بنیان به صورت موقت چند صباحی را در کانادا سپری می‌کند. با این توضیح احتمالا برای این خدمت، باید جایزه نیز دریافت کند، نه اینکه مادرش از کرسی خدمت محروم شود! بگذریم که ساعاتی بعد دایی این عزیزسفرکرده به کانادا، فعالیت‌های دانش‌بنیان خواهرزاده را شفاف‌سازی کرد و مدعی شد که او برای خدمت تولید و ارائه VPNبرای شهروندان این مرز پرگهر رنج سفر و زندگی در غربت را به جان خریده است. این روایت خیلی‌ها را به یاد چند سکانس ماندگار فیلم سینمایی«پسربچه» با بازی چارلی چاپلین انداخت و به یکی از شوخی‌های سیاسی این روزهای کشور بدل شد.

فارغ از این ماجرا و تصمیم سخت ابراهیم رئیسی درباره «ماندن یا خداخافظی با مادر فرزندی که رفته است!» نفس عطش مهاجرت بسیاری از فرزندان مسئولان و دولتمردان جمهوری اسلامی به فرنگ و ینگه‌دنیا قاعدتا می‌تواند موضوع پژوهش‌های جامعه‌شناختی، روانشناسانی، آموزشی و... در محافل آکادمیک باشد. عجالتا و در این مجال به نظر می‌رسد اشاره به چند نکته مهم لازم باشد. در وهله نخست، باید تاکید کرد که این ماجرا تبدیل به روایت تکراری بسیاری از خانواده‌های مدیران جمهوری اسلامی و البته بخش مهمی از مردم ایران شده است. نظامی که در ۴ دهه اخیر یکی از ستون‌های اصلی تبلیغاتی و سیاسی آن شعار نه‌شرقی نه‎‌غربی بوده است، بسیاری از روشنفکران و دانشگاهیانش چون احمدفردید، جلال‌ آل‌احمد، علی شریعتی و... فوبیای غرب‌ داشتند و مسئول همه عقب‌افتادگی‌های این کهن‌دیار را در کاخ سفید، الیزه و باکینگهام جست‌وجو می‌کردند، سیستم آموزشی آن از مهدهای کودک تا دانشگاه هر پلشتی و سیاهی را به فرنگ نسبت می‌داد، حتی پس از پیروزی در یک مسابقه معمولی با ایالات متحده در جام‌جهانی فوتبال، سرود حماسی «مرگ بر آمریکا» از اکثر شبکه‌های دولتی پخش می‌کرد، در نقطه‌ای ایستاده است که اتفاقا نسل رشد یافته در مراکز تحت سیطره آن به این صورت عطش زندگی در لس‌آنجلس، تورنتو، اسلو، لندن و...را پیدا کرده است.

حضور فرزندان مسئولان جمهوری اسلامی که قاعدتا خود باورمند به آموزه‌های ایدئولوژیک سیستم‌های آموزشی، فرهنگی وتبلیغاتی نظام هستند، در راس فهرست مشتاقان تنفس در هوای به اصطلاح «مسموم غرب!» احتمالا باید برای سیاستگذاران این مراکز دردناک‌تر و تلخ‌تر باشد. این روند نشانه‌ای آشکار از ناکامی سیاست‌های فرهنگی و آموزشی نظام در ۴ دهه اخیر است. نکته‌ قابل تامل‌تر اینکه دُردانگان مسئولان کشور حتی به نظریات پدران و مادران خود درباره سایر کشورها نیز وقعی نمی‌نهند و هیچ کدام از این عزیزان در پیونگ یانگ، مسکو، هاوانا و... که مظهر مقاومت در برابر غرب بوده و دست کم از نگاه والدین آنها دوستان ایران به‌شمار می‌روند نیز، سکنا نگزیده‌اند. این پرسش نیز بسیار مهم است که فرزندان طبقه الیت که غالبا کیفیت زندگی مناسب‌تری از متوسط جامعه دارند چگونه حاضر می‌شوند که به قیمت چشم‌پوشی از بسیاری از امتیازات و رانت‌ها سرزمین مادری را رها کنند و به غربت پناه ببرند.

نکته دیگری که در این هیاهوی رسانه‌ای قابل توجه مضاعف است، حملات به هر فردی به گناه انتساب به پدر یا مادر قدرتمند است. اصولا هر فردی حق دارد که لایف‌استایلی متفاوت از پدر و مادر خود داشته باشد.

هیچ دلیل و اجبار منطقی وجود ندارد که یک فرد به سبب باورمندی یا ناباورمندی والدین خود به یک ایدئولوژی یا مذهب، آن مسیر را ادامه دهد. متاسفانه یکی از بی‌رحمی‌های بزرگ جامعه ایرانی قضاوت افراد به صفت اقدامات والدین یا فرزندان آنها است. سبک زندگی هر فرد انتخاب خود اوست و هزینه آن را نیز تنها خود او باید بپردازد. هرچند که برخی منتقدان به بهانه اینکه برخی نظام‌های ایدئولوژیک در همه سطوح زندگی شهروندان خود سرک می‌کشند و یک لایف‌استایل خاص را به صورت یک یونیفرم به همه تحمیل کرده‌اند، هر گونه تسویه خرده‌حساب‌های خود را با هر یک از منسوبان آنها مجاز می‌دانند، اما باید قبول کرد که این شیوه برخورد دور از انصاف و اخلاق است.

در این فقره به نظر می‌رسد که باید میان فرزندانی که بنا به هر دلیل اعتقادی، سیاسی، علاقه به یک لایف‌استایل دیگر از مواهب و رانت‌های خانواده صرف‌نظر کرده‌اند و آنان که به نوعی دوزیست شده‌اند، تفکیک و فاصله‌گذاری منطقی ایجاد کرد. در توضیح دوزیستان هم باید گفت که این قبیل افراد هم از مواهب نظام ایدئولوژیک بهره می‌گیرند و در بسیاری از موارد به صورت نیابتی اهداف فرهنگی واقتصادی پدران و مادران خود را در بلاد کفر دنبال می‌کنند و هم با اتخاذ لایف‌استایلی متفاوت، از مواهب آزادی‌های فرنگ بهره‌ می‌برند. آزادی‌هایی که کسری از آنها در خانه پدری با برخوردهای شدید مواجه می‌شود. به نظر می‌رسد تا زمانیکه همه چیز سیاه و سفید دیده شود و همه رویدادها بر پایه کلیشه‌های کلی قضاوت شود، تنها شاهد تنش‌های بیشتر اجتماعی و تعمیق دوقطبی خطرناک امروز در جامعه خواهیم بود.

در پایان باید تأکید کرد طبق وعده ابراهیم رئیسی باید منتظر عزل معاون رئیس‌جمهور در روزهای آتی باشیم. (البته اگر توجیه نشود که جناب رئیس دولت به مادران اشاره نکرده بودند و تنها خطابشان به پدران بوده است.) اما باید این نکته را نیز مورد توجه قرار داد که همانگونه که فرزندان حق دارند، انتخابی متفاوت از پدران داشته باشند، هزینه دادن والدین در تصمیماتی که به آنان دخلی ندارد و مستقل از آنان گرفته شده است، دور از انصاف و اخلاق است. برخی شعارها در وهله نخست زیبا دیده می‌شوند و اما در هنگام عمل بی‌پایگی و سستی منطق آنها آشکار می‌شود. بازگشتن از برخی شعارها و پذیرش اشتباهات شجاعت می‌خواهد. باید دید که ابراهیم رئیسی شجاعت بازگشت از این شعار را دارد؟ یا حاضر به پذیرش هزینه‌های گزاف آن خواهد بود؟ به طور مثال اگر فرزند ایشان به قیمت از دست دادن همه مواهب نظام به هر دلیلی علاقه‌مند شود، لایف استایل متفاونی از خانواده خود داشته باشد و عزم فرنگ کند، رئیس دولت سیزدهم چه خواهد کرد؟ با ریاست‌جمهوری وداع می‌کند یا فرزندش را حبس خواهد کرد؟ این پرسشی است که جناب رئیسی باید به پاسخ آن خوب بیاندیشد.

۲۳ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۶
کد خبر: 32967
منبع: اکو ایران

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha