ایران چقدر آماده دوران گذار است؟

سال گذشته، روابط بین‌الملل صحنه تحولات مهمی بود؛ تحولاتی که محدود به یک اتفاق یا منطقه خاص نبود، اما در مجموع تأثیر آنها در شکل‌دادن به دنیای فردا، ماندگار خواهد بود. برخی از این تحولات -مانند تشکیل پیمان سه‌جانبه AUKUS میان آمریکا، استرالیا و بریتانیا علیه چین یا آغاز یک تنش جدید میان روسیه و غرب بر سر اوکراین- مستعد است عمیقا بر فضا و توازن قوا میان قدرت‌های بزرگ در جهان در سال‌های آینده تأثیر بگذارد. برخی تحولات دیگر -به‌ویژه تداوم پاندمی کرونا- مستعد است اقتصاد، تعاملات فرامرزی و حتی نُرم‌های حقوق بین‌الملل را دستخوش اصلاحات و تغییرات بنیادین قرار دهد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد؛روزنامه شرق در تحلیلی به قلم رضا نصری نوشت:سال گذشته، روابط بین‌الملل صحنه تحولات مهمی بود؛ تحولاتی که محدود به یک اتفاق یا منطقه خاص نبود، اما در مجموع تأثیر آنها در شکل‌دادن به دنیای فردا، ماندگار خواهد بود. برخی از این تحولات -مانند تشکیل پیمان سه‌جانبه AUKUS میان آمریکا، استرالیا و بریتانیا علیه چین یا آغاز یک تنش جدید میان روسیه و غرب بر سر اوکراین- مستعد است عمیقا بر فضا و توازن قوا میان قدرت‌های بزرگ در جهان در سال‌های آینده تأثیر بگذارد. برخی تحولات دیگر -به‌ویژه تداوم پاندمی کرونا- مستعد است اقتصاد، تعاملات فرامرزی و حتی نُرم‌های حقوق بین‌الملل را دستخوش اصلاحات و تغییرات بنیادین قرار دهد. در کنار اینها، رشد و احیانا به‌قدرت‌رسیدن جریان‌های پوپولیست، راست‌گرا، ناسیونالیست و بیگانه‌ستیز در کشورهای غربی -که بعضا بر اثر تنش‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از پاندمی کرونا و موج مهاجران و پناه‌جویان از مناطق جنگ‌زده جان تازه‌ای گرفته‌اند- می‌تواند مسیر و سرنوشت «اتحادیه اروپا» و بسیاری از سازوکارهای بین‌المللی گذشته را دگرگون کند.

در این میان، برخی اتفاقات دیگر نیز -مانند انتخاب جو بایدن در آمریکا، استیلای مجدد طالبان بر افغانستان، عادی‌سازی روابط اسرائیل و بعضی کشورهای منطقه و همچنین ازسرگیری مذاکرات برجام میان ایران و اعضای دائمی شورای امنیت- در سال آینده تأثیر مستقیم‌تری بر وضعیت ایران خواهد داشت. در هر صورت، آنچه از بررسی تمام تحولات سال گذشته استنتاج می‌شود، این حقیقت است که دوران کنونی، «دوران گذار» است و بالطبع کشورهایی از آن منتفع بیرون خواهند آمد که عمیقا ویژگی‌های آن را درک کرده و توانسته باشند مطابق ملزومات آن -‌و متناسب با ویژگی‌هایش‌- سیاست خارجی خود را طراحی و اجرا کنند. به عبارت دیگر، در جهان امروز کشوری در نظام جدید نقش مهمی خواهد داشت که از الان بتواند مؤلفه‌های دوران گذار را به‌درستی شناسایی کند؛ «جریان‌شناسی» بداند و از رویکردهای کُلی‌نگر، تک‌بُعدی، شعاری و غیراصولی فاصله بگیرد؛ اصل را بر عمل‌گرایی قرار دهد و از تمام اهرم‌های مُدرن برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند؛ حتی سازوکارها و قوانین داخلی کشورها و بازیگران مهم -مانند چین، آمریکا و اتحادیه اروپا- را بشناسد و با اتکا بر این علم تلاش کند بر فرایند تصمیم‌سازی آنها تأثیر بگذارد؛ نبض افکار عمومی را در دست داشته باشد و بتواند با استفاده صحیح و هوشمندانه از ابزار روابط‌عمومی مدرن، هم‌زبانی و ارتباط سازنده‌ای با آن برقرار کند و همچنین قادر باشد -با اتکا بر قدرت مفهوم‌سازی‌- روایت (Narrative) خود را از خود و از جهان در اذهان عمومی به کرسی بنشاند و از این طریق مانع هجمه‌های کارگزاران «امنیتی‌سازی» شود. حال، پرسش اینجاست که چقدر ایرانِ امروز برای مواجهه با چنین فضایی -و برای تدوین یک سیاست خارجی متناسب با ویژگی‌های عصر گذار- آمادگی دارد؟

در دنیای امروز، ابزار جدیدی در نبرد قدرت میان کشورها پدید آمده و حوزه رقابت دیگر محدود به حوزه‌های راهبردی کلاسیک -مانند حوزه نظامی و اقتصادی- نیست. در جهان امروز که قدرت‌های بزرگ در حوزه‌های جدیدی از قبیل ۵G و تسلط بر گذرگاه کابل‌های اینترنتی در کف اقیانوس‌ رقابت می‌کنند، چقدر ایران آمادگی رقابت و نقش‌آفرینی دارد؟ در جهانی که «کارآمدی دولت» -یعنی کیفیت اجرای یک تصمیم از مرحله «اخذ» تا «اتمام»- به یکی از مؤلفه‌های قدرت راهبردی تبدیل شده، نظام بوروکراتیک و دیوان‌سالاری ایران چقدر مجهز و آماده است؟ مشهور است استراتژیست‌های برجسته چین ۲۴ حوزه رقابت تعریف کرده‌اند که از جنگ‌ هسته‌ای گرفته تا جنگ بیوشیمیک، جنگ سایبری، جنگ اطلاعاتی، جنگ اقتصادی، جنگ منابع، جنگ فضا، جنگ ایدئولوژیک، جنگ تروریستی، جنگ پارتیزانی، جنگ مالی، جنگ تکنولوژیک، جنگ رسانه‌ای، جنگ مقرراتی، جنگ روانی، جنگ مخدر، جنگ قاچاق‌محور، جنگ اکولوژیک، جنگ تحریمی، جنگ متعارف و جنگ دیپلماتیک را در بر می‌گیرد. آنها معتقدند در دنیای امروز، «جنگ» دیگر در انحصار نظامیان نیست و در جبهه‌های مختلف و متنوع حادث می‌شود و در این راستا، در تمام این حوزه‌ها، برنامه‌ریزی کرده‌اند. در چین، ساختار سیاسی و نظام تصمیم‌سازی و اجرائی نیز به‌گونه‌ای منضبط و با ‌دیسیپلین است که در به‌کارگیری تاکتیک‌های مختلف و تحقق اهداف کلان در هریک از این حوزه‌ها از کارآمدی درخور توجهی

 برخوردار است. حال، وقتی استاندارد مدنظر برای رقابت در دنیای امروز چنین است، جایگاه ایران در این صحنه کجاست؟ دنیای امروز، دنیای روایت‌پردازی (Narrative building) از خود و از دیگران است؛ یعنی کشورها باید بتوانند تصویری از خود ارائه دهند که ضمن ارتقای جایگاه راهبردی‌ آنها، از مبادرت دیگران به امنیتی‌سازی آنها (Securitization) نیز ممانعت کند. حال، پرسش اینجاست چقدر روایت ایران از خود (National narrative) -و از نقش و جایگاهش در جامعه جهانی- با الزامات دنیای امروز تطبیق پیدا کرده است؟ آیا روایت ایران از خود -که عمدتا در زمان انقلاب ۱۳۵۷ شکل گرفته و متعاقبا از سوی بنگاه‌های ارتباط عمومی رقبای منطقه‌ای تحریف و تخریب شده است- برای مواجهه با تهدیدها و چالش‌ها و بهره‌برداری از فرصت‌های امروز کفایت می‌کند؟ نظام ایران برای به‌روزکردن این روایت چه برنامه‌ای دارد؟ اینها پرسش‌هایی است که لازم است ایران در حین ورود به جهان جدید از خود بپرسد. پاسخ به آنها برای آینده نسل‌های بعد تعیین‌کننده خواهد بود؟

۶ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۴
کد خبر: 26558

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha